بدون عنوان
شنبه هفته پیش مهمان داشتیم وشهداد آماده کردم برای پذیرائی از مهمان و خوشبختانه دخترم کمال ادب بجا آورد و مثل یه پارچه خانوم شده بود واصلا منو اذیت نکرد بعد از شام حمید و مهمون ما شروع کردن به ساز زدن که شهداد هم عیب و ایراد مهمونمون رو در دست گرفتن ساز بهش گفت وبعد گفت من می خوام تار بزنم چون حمید یه ساز قدیمی به امانت از دوستش گرفته که ساخت استاد صبا بوده و این ساز کوچک است شهداد فکر میکنه مال اونه با ترس ولرز دادیم دستش و اون هم برای اینکه ادای بزرگا رو در بیاره شروع کرد به زدن ساز ...
نویسنده :
مامان شهداد
9:22