صندلی نوشابه ای شهداد
یه شب از اون شبایی که من و حمید خرید کرده بودیم و سرمون خیلی شلوغ بود، در حال جابجا کردن وسایل و میوه ها دیدم شهداد با کیف وکلاه و قیافه ژولی و موهای شونه نکرده باکس های دلستر برداشته و وسط آشپزخونه گذاشته و روش نشسته من هم میون اون همه کار سریع ازش چند تا عکس به زور گرفتم چون شهداد با عکس انداختن مخالف و نمیذاره
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی