روز چهارشنبه 19/11/90
امروز طبق معمول همیشه خونه مامانی ساعت 10 از خواب بیدار شدی ساعت 12 الناز دوست سمانه اومده دیدنت کلی ذوق کردی چون اونجا تا بعداز ظهرتنها هستی الناز جون هم کلی برات خوراکی خریده و خوشحالت کرده دستش درد نکنه اساعتی پیش شما بوده ورفته من هم بعداز ظهر دیر اومدم دنبالت چون جایی کار داشتم حمید اومده بود و برده بود خونمون تا من رسیدم .
اون شب خیلی خوشحال بودیم به امید سه روز تعطیلی ودرحال برنامه ریزی برای تولد حمید
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی