شهداد ودختر عمه
چند روز پیش خونه عمه سیمین رفته بودیم و طبق معمول شهداد با دختر عمه اش عسل که فکر میکنه همسن خودش است در حال بازی و در س خوندن است وقتی هم خونه میاریمش میگه میخوام برم مدرسه درس بخونم بچم از حالا دوستن داره درس بخونه
از ساعت 6 عصر تا 12 شب هم کنار هم باشند صداشون درنمی یاد اونقدر قشنگ باهم بازی میکنند انگار دوتا دختر خانوم بزرگ باهم دارند صحبت میکنند
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی